شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲ - سیل روزگار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو به شبهای دل تاریک من مهتاب را ماند خزان خواهیم شد ساقی کنون مستی غنیمت دان که لاله ساغر و شبنم شراب ناب را ماند بتا گنجینه حسن و جوانی را وفایی نیست وفای بی مروت گوهر نایاب را ماند بدین سیمای آرامم درون دریای طوفانیست حذر کن از غریق آری که خود غرقاب را ماند بجز خواب پریشانی نبود این عمر بیحاصل کی آن آسایش خوابش که گویم خواب را ماند سخن هرگز بدین شیرینی و لطف و روانی نیست خدا را شهریار این طبع جوی آب را ماند شهریار