شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵ - رؤیای جوانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد لاله افروخته بر سینه مواج چمن چون چراغ کرجی ها که به دریا باشد این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه خزفست آنچه که در چنته دنیا باشد شهریاراز رخ احباب نظر باز مگیر که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد شهریار