شهریار
گزیده غزلیات
غزل شماره ۲۰ - بر سر خاک ایرج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است چون فرستاده سیمرغ به سهراب دلیر نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است گوئی از چشم نظرباز تو بی پروانیست چون غزالی به سر کشته شیر آمده است خیز غوغای بهارست که پروانه شویم غنچه شوخ پر از شکر و شیر آمده است روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است سر برآور ز دل خاک و ببین نسل جوان که مریدانه به پابوسی پیر آمده است دیر اگر آمده شیر آمده عذرش بپذیر که دل از چشم سیه عذرپذیر آمده است گنه از دور زمان است که از چنبر او آدمی را نه گریز و نه گزیر آمده است گوش کن ناله این نی که چو لالای نسیم اشکریزان به نوای بم و زیر آمده است طبع من بلبل گلزار صفا بود و صفی که چو مرغان بهشتی به صفیر آمده است مکتب عشق به شاگرد قدیمت بسپار شهریاری که درین شیوه شهیر آمده است شهریار