اوحدی مراغه ای
منطقالعشاق
نامهٔ دوم از زبان عاشق به معشوق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو ای مهجور سر گردان، کدامی؟ کسی نامت نمیداند، چه نامی؟ چه مرغی وز کجایی؟ چیست حالت؟ که در دام بلا پیچید بالت چه مینالی ز دل با دل؟ چه کردی ز ره چون گم شدی، منزل چه کردی؟ ز خیل کیستی؟ راهت نه اینست از آن سو رو، که خرگاهت نه اینست سر خود گیر، کین گردن بلندست تو کوتاهی و سرو من بلندست منه پای دل اندر بند خوبان چه می گردی به گرد قند خوبان؟ ترا زین سرو باری برنیاید وزین در هیچ کاری برنیاید گرفتم خود به من پیوندی آخر چه طرف از لعل من بربندی آخر؟ مکن با زلف پستم ترکتازی که این هندوست، می رنجد به بازی به اشک آلوده کردی آستین را بسی زحمت کشیدی راستین را ترا خود هفته ای شد عشق ساقی هنوز از هفته ای شش روز باقی طمع در لعل شیرین چون نبندی؟ که فرهادی و خیلی کوه کندی تو پنداری ز دست غصه رستی که نام عاشقی بر خویش بستی به پای خود چه مییی درین دام؟ مکن زاری، بکن دندان ازین کام مرا نا دیده عشقت بر کجا بود؟ وگر دیدی نمیدار ترا سود در آتش نعلها بسیار دارم به افسون تو مشکل سر درآرم مپیچ اندر سر زلفم، که گازست ازو بگذر، که کار او درازست تو شب بیدار و من تا روز نایم شب از اندوه من تا روز دایم اوحدی مراغه ای