شیخ بهایی
غزلیات
غزل شماره ۲۰: مقصود و مراد کون دیدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مقصود و مراد کون دیدیم میدان هوس، به پی دویدیم هر پایه کزان بلندتر بود از بخشش حق، بدان رسیدیم چون بوقلمون، به صد طریقت بر اوج هوای دل، تپیدیم رخ بر رخ دلبران نهادیم لحن خوش مطربان شنیدیم در باغ جمال ماهرویان ریحان و گل و بنفشه چیدیم چون ملک بقا نشد میسر زان جمله، طمع از آن بریدیم وز دانهٔ شغل باز جستیم وز دام عمل، برون جهیدیم رفتیم به کعبهٔ مبارک در حضرت مصطفی رسیدیم جستیم هزار گونه تدبیر تا تیغ اجل، سپر ندیدیم کردیم به جان و دل تلافی چون دعوت «ارجعی» شنیدیم بیهوده صداع خود ندادیم تسلیم شدیم و وارهیدیم باشد که چه بعد ما عزیزی گوید چه به مشهدش رسیدیم: ایام وفا نکرد با کس در گنبد او نوشته دیدیم شیخ بهایی