شاه نعمت الله
مثنوی ها
شمارهٔ ۵۳: الف و میم و معرفت گفتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الف و میم و معرفت گفتیم گوهر معرفت نکو سفتیم ساقی ما عنایتی فرمود می خمخانه را به ما پیمود آنکه هم ناظر است و هم منظور نور چشم است و از نظر منظور در همه آینه نموده جمال آینه روشنست خوش به کمال هستی و هر چه هست بی او نیست ور تو گوئی که هست نیکو نیست به تعیُن یکی هزار نمود بی تعین یکی تواند بود به وجودند این و آن موجود بی وجود ای عزیز نتوان بود هر چه موجود بود از اشیا همه باشند مظهر اسما از مسمی تو اسم را می جو موج و دریا به عین ما می جو اسم و عین است و روح و جسم چهار ظل یک ذات باشد آن ناچار اسم اعظم طلب کن از کامل زان که کامل بود بدان واصل شاه نعمت الله