شاه نعمت الله
مثنوی ها
شمارهٔ ۴۱: آن یکی کوزه ای ز یخ برداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن یکی کوزه ای ز یخ برداشت کرد پر آب یک زمان بگذاشت چون هوا ز آفتاب گرمی یافت گرمیش بر وجود کوزه بتافت آب شد برف و کوزه شد با آب اسم و رسم از میانه شد دریاب اول ما چو آخر ما شد قطره دریاست چون به دریا شد قطر و بحر و موج و جو آبند عین ما را به عین ما یابند نقد گنجینه ای قدم مائیم گرچه موجیم عین دریائیم آب در هر قدح که جا گیرد در زمان رنگ آن انا گیرد گر نه آبست اصل گوهر چیست جوهر گوهر منور چیست همه عالم چو گوهری دریاب عین او بین و جوهری دریاب چیست عالم به نزد درویشان پرده دار حقیقت ایشان آن حقیقت که اول همه اوست صورتش عالمست و معنی دوست گنج و گنجینه و طلسم نگر صفت و ذات بین و اسم نگر شاه نعمت الله