شاه نعمت الله
مثنوی ها
شمارهٔ ۱۸: یارم اگر ز سرش نقابی بسته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارم اگر ز سرش نقابی بسته بگشوده دو زلف و خوش حجابی بسته در دیدهٔ ما خیال روی خوبش نقشیست که بر عارض آبی بسته غیب مطلق حضرتی از حضرتش عالم اعیان بود در خدمتش هم شهادت حضرتی دیگر بود عالم او ملک خوش پیکر بود حضرتی دیگر بود غیر مضاف در میان هر دو حضرت بی خلاف وجه غیب مطلقش جبروت دان علم معقولات ازین عالم بخوان با شهادت وجه او باشد مثال چار حضرت گفته صاحب کمال هم مثال مطلقش را گفته اند عارفان بسیار دُری سفته اند باز ملکوتست وجهی دیگرش با مثال روشن مه پیکرش این مثالش را مقید نام گو عالم ملکوت را اینجا بجو حضرتی کو جامع این هر چهار باشد او انسان کامل یاد دار چار حضرت در یکی حضرت نگر تا به بینی پنج حضرت ای پسر غیب مطلق را نگر در عین او هم شهادت بین در آن ملک نکو از صفای نفس او ملکوت بین وز مثال مطلقش جبروت بین مجمع البحرین اگر جوئی وی است صورتا جامست در معنی می است مظهر الله قطب عالم است روح و جسمش اصل و فرع آدمست بی وجود او ندارد کس وجود ظل الله است و سلطان شهود عالمی را نور می بخشد مدام از عطای اسم اعظم والسلام شاه نعمت الله