عارف قزوینی
تصنیف ها
شمارهٔ ۱۸:شانه بر زلف پریشان زده ای به به به
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شانه بر زلف پریشان زده ای به به به دست بر منظرۀ جان زده ای به به به آفتاب از چه طرف سر زده ای امروز که سر به من بی سر و سامان زده ای به به به صف دل ها همه بر هم زده ای ماشاءاله تا به هم آن صف مژگان زده ای به به به صبح از دست تو پیراهن طاقت زده چاک تا سر از چاک گریبان زده ای به به به من خراباتیم از چشم تو پیداست که دی باده در خلوت رندان زده ای به به به تو بدین چشم گر عابد به فریبی چه عجب گول صد مرتبه شیطان زده ای به به به تن یک لائی من بازوی تو سیلی عشق تو مگر رستم دستان زده ای به به به بود پیدا ز تک و پوی رقیب این که تواش همچو سگ سنگ به دندان زده ای به به به عارف این گونه سخن از دگران ممکن نیست دست بالاتر از امکان زده ای به به به عارف قزوینی