شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۶: چه ساقی است که مست مدام اوست جهان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه ساقی است که مست مدام اوست جهان چه باده است که ندانم که جام اوست جهان چه ماهیست که در شست کاینات افتاد چه دانه است و چه مرغی که دام اوست جهان دلم رسید بروزی که روزها شب اوست بدید چهره صبحی که شام اوست جهان ظهور دوست بعالم تام افتاده است برای آنکه ظهور تمام اوست جهان نظر ز سایه عالم بدو رود بنگر هنوز او که ظلال و ظلام اوست جهان بیا بدیده تحقیق درنگر بشناس که کیست آنکه بر خلق نام اوست جهان هر آنکه توسن نفس عنان کشش رایست یقین بدان بحقیقت که رام اوست جهان جهان غلام کسی شد که آن غلام ویست از آن سبب که غلام غلام اوست جهان چه کامرانی و عیشی که مغربی دارد که مدتی است که دایم بکام اوست جهان شمس مغربی