شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۵: قطره ائی از قعر دریا دم مزن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قطره ائی از قعر دریا دم مزن ذره ئی از مهر والا دم مزن مرد امروزی هم از امروز گوی از پری و دی و فردا دم مزن چون نمیدانی زمین و آسمان بیش ازین از زیر و بالا دم مزن چون اصول طبع موسیقیت نیست از تنا و ناو تاتا دم مزن درگذر از نفی و اثبات ای پسر هیچ از الّا و از لا دم مزن گر بگویندت که جانرا کن فدا رو فدا کن جان، خود را دم مزن تا نمیدانی من و مارا که کیست باش خاموش از من و ما دم مزن همچو آدم علم اسما را زحق تا نگیری هیچ ز اسما دم مزن آنکه عین جمله اشیا گشته است مغربی را گفت ز اشیا دم مزن شمس مغربی