شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳: ما مست و خراب چشم یاریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما مست و خراب چشم یاریم آشفته زلف آن نگاریم از روی نگار همچو مویش سودا زدگان بیقراریم چون چشم خوشش همیشه مستیم مانند لبش شراب خواریم گر در سر کوی آن پریروی پیوسته چو چرخ در مداریم سرگشته او بسان چرخیم آشفته او چو روزگاریم ما دست ز کار و بار شستیم با عشق چو مرد کار و باریم تا ما بخودیم در حجابیم وز خویش بسی حجاب داریم به زان نبود که خویشتن را یکسر به نگار وا گذاریم در هستی دوست نیست کردیم وز هستی خویش یاد ناریم چون خانه اگر ز سر برآییم سر از خط دوست بر نداریم ای ساقی از آن مئی که باقیست درده قدحی که در خماریم تا مست فرو رویم در خود وز جیب عدم سری برآریم در مهر رسیم مغربی وار ایدوست دمی که ذرّه واریم شمس مغربی