شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۸۱: دلی دارم که در روی غم نگنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی دارم که در روی غم نگنجد چه جای غم که شادی هم نگنجد میان ما و یار همدم ما اگر همدم نباشد دم نگنجد حدیث بیش و کم اینجا رها کن که اینجا وصف بیش ک کم نگنجد چنان پر گشت گوش از نغمه دوست که در وی بانگ زیر و بم نگنجد جز انگشتی که عالم خاتم اوست دگر چیزی دراین خاتم نگنجد دلی کاو فارغست از سوز و ماتم در او هم سور هم ماتم نگنجد رسد هر کز بحالی آدمیزاد که آنجا عالم و آدم نگنجد زبان ای مغربی درکش ز گفتار مگو چیزی که در عالم نگنجد شمس مغربی