شاه نعمت الله
ابیات پراکنده
وله ایضاً: تا از سر زلف تو یکی تار برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا از سر زلف تو یکی تار برآمد صد فتنه عیان شد صد شور ز اسلام و ز کفار برآمد غوغا به جهان شد بر خاک زمین چون که یکی جرعه فشاندند از بادهٔ بی چون از خاک زمین آن بت عیار برآمد سر خیل بتان شد مسجود ملایک شد و لشکر کش ارواح زان روح مقدس شیطان ز حسد بر سر انکار برآمد مردود زمان شد تا از ید بیضا بنمودی سر انگشت مه جامه بدرید ترسا ز چلیپا و ز زُنار بر آمد در دین امان شد یک غمزه نمودی به خلیل از تو در افتاد اندر دل آتش گلزار بهشت از جگر نار برآمد آتش چو جنان شد تا مهر جمال رخ خوب تو تجلی کرد از پس پرده موسی ز پی دیدن دیدار بر آمد بر طور روان شد اسرار حقیقت نتوان گفت به اغیار کو چون به جهان شد کز سرّ سرا پردهٔ اسرار برآمد دل برد و نهان شد اجزای ذرایر نبود ذرهٔ خالی از پرتو آن نور هر ذره کز آن پرتو انوار برآمد خورشید عیان شد سید ز کف ساقی وحدت چو بنوشید جامی ز محبت سر مست می عشق به بازار برآمد در عین عیان شد شاه نعمت الله