شاه نعمت الله
قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱: هرچه مقصود تو است آن گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرچه مقصود تو است آن گردد هرچه گوئی چنین چنان گردد آفتاب ار چه شب نهان گردد روز روشن چو شد عیان گردد دارم امید آنکه هر گوشه مأمن جمله مومنان گردد هر فقیری توانگری یابد پیر از دولتش جوان گردد همچو من رند مست کی یابد گرچه گرد جهان روان گردد رد نگردد به هیچ رو هرگز هرکه مقبول مقبلان گردد باش ایمن که ما رها نکنیم هرکه همراه عارفان گردد هر معانی که خاطرت خواهد آن معانی به تو بیان گردد یار ما دوستدار آل رسول سرور جمله عاشقان گردد هر که یابد خبر ز حال وجود واقف از حال همگنان گردد نوبهار است منع نتوان کرد بلبل ار گرد گلسِتان گردد همه کس دوستدار خود سازد فارغ از جمله دشمنان گردد متمکن نشسته با یاران نه روان گرد این و آن گردد عارفی کو به مادهد دل را جان ما در پیش روان گردد در جهان هر که نعمت الله یافت سرور جملهٔ جهان گردد شاه نعمت الله