شاه نعمت الله
قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴: مرد مردانه شاه مردان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرد مردانه شاه مردان است در همه حال مرد مردان است در ولایت ولی والی اوست بر همه کاینات سلطان است سید اولیا علی ولی آنکه عالم تنست و او جان است گر چه من جان عالمش گفتم غلطی گفته ام که جانان است بی ولای علی ولی نشوی گر تو را صد هزار برهان است ابن عم رسول یار خدا آن خلیفه علی عمران است یوسف مصر عالمش خوانم شاه تبریز و میر او جان است نه فلک با ستارگان شب و روز گرد دولت سراش گردان است دیگران گر خلاف او کردند لاجرم حالشان پریشان است واجب است انقیاد او بر ما خدمت ما به قدر امکان است حسب و هم نسب بُود به کمال عمل و علم او فراوان است مهر او گنج و دل چو گنجینه خانه بی گنج ، کُنج ویران است بر در کبریای حضرت او شاه عالم پناه دربان است دوستی رسول و آل رسول نزد مؤمن کمال ایمان است باطنا شمس و ظاهرا ماه است نور هر دو به خلق تابان است رو رضای علی بدست آور گر تو را اشتیاق رضوان است یادگار محمد است و علی نعمت الله که میر مستان است شاه نعمت الله