رهی معیری
غزلها | جلد یک
پرنیان پوش: ز گرمی بی نصیب افتادهام چون شمع خاموشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز گرمی بی نصیب افتاده ام چون شمع خاموشی ز دلها رفته ام چون یاد از خاطر فراموشی منم با ناله دمسازی به مرغ شب هم آوازی منم بی باده مدهوشی ز خون دل قدح نوشی ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی سیه روزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی بدان حالم ز ناکامی که تسکین می دهم دل را به داغی از گل رویی به نیشی از لب نوشی به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را به تار پرنیان مانم ز عشق پرنیان پوشی به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما چه رازی می توان خواند از نگاه سرد خاموشی چه می پرسی رهی از داغ و درد سینه سوز من؟ که روز و شب هم آغوش تبم با یاد آغوشی رهی معیری