رهی معیری
غزلها | جلد یک
خیال انگیز: خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی نداری غیر از این عیبی که می دانی که زیبایی من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را تو شمع مجلس افروزی تو ماه مجلس آرایی منم ابر و تویی گلبن که می خندی چو می گریم تویی مهر و منم اختر که می میرم چو می آیی مراد ما نجویی ورنه رندان هوس جو را بهار شادی انگیزی حریف باده پیمایی مه روشن میان اختران پنهان نمی ماند میان شاخه های گل مشو پنهان که پیدایی کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی من آزرده دل را کس گره از کار نگشاید مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی رهی معیری