سیف فرغانی
قصاید و قطعات (گزیدهٔ ناقص)
شماره ۳۱: به چشم جان رخ معنی نگر بجای حروف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایا ندیده ز قرآن دلت ورای حروف! به چشم جان رخ معنی نگر بجای حروف به گرد حرف چو اعراب تا بکی گردی به ملک عالم معنی نگر ورای حروف مدبرات امورند در مصالح خلق ستارگان معانیش بر سمای حروف عروس معنی او بهر چشم نامحرم فرو گذاشته بر روی پرده های حروف خلیفه وار بدیدی امام قرآن را لباس خویش سیه کرده از کسای حروف ز وجد پاره کنی جامه گر برون آید برهنه شاهد اسرارش از قبای حروف عزیر قرآن در مصر جامع مصحف فراز مسند الفاظ و متکای حروف شراب معنی رخشان چو طلعت یوسف نمود از دل جام جهان نمای حروف حدیث گنج معانی همی کند با تو زبان قرآن، در کام اژدهای حروف دل صدف صفتت بر امید در ثواب ز بحر قرآن قانع به قطره های حروف به کام جان برو آب حیوة معنی نوش ز عین چشمهٔ الفاظ و از انای حروف مکن به جهل تناول، که خوان قرآن را پر از حلاوهٔ علم است کاسهای حروف قمطرهای نبات است پر ز شهد شفا نهاده خازن رحمت برو غطای حروف عرب اگر چه به گفتار سحر می کردند از ابتدای الف تا به انتهای حروف، حبال دعوی برداشتند چون بفگند کلیم لفظ وی اندر میان عصای حروف به دوستانش فرستاد نامه ای ایزد که ره برند به مضمونش از سخای حروف پس آمده ز کتب، بوده پیشوای همه چنان که حرف الف هست پیشوای حروف به آفتاب هدایت مگر توانی دید که ذره های معانی است در هوای حروف اگر مرکب گردد چو صورت و بیند بسیط عالم معنی ز تنگنای حروف، به بارگاه سلیمان روح هدهد عقل خبر ز عرش عظیم آرد از سبای حروف بدین قصیده که گفتم، در او بیان کردم که ترک علم معانی مکن برای حروف ... سیف فرغانی