سیف فرغانی
قصاید و قطعات (گزیدهٔ ناقص)
شماره ۲۲: وی ز نور رخ تو روشنی شمس و قمر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز لعل لب تو چاشنی قند و شکر وی ز نور رخ تو روشنی شمس و قمر خسرو ملک جمالی تو و اندر سخنم ذکر شیرینی تو هست چو در آب شکر سر خود نیست دلی را که تو باشی مطلوب غم جان نیست کسی را که تو باشی دلبر دختر نعش گواهی نتواند دادن که چنو زاده بود مادر ایام پسر در همه نوع چو تو جنس بیابند ولیک به نکویی نبود جنس تو از نوع بشر به جمال تو درین عهد نیامد فرزند وگرش ماه بود مادر و خورشید پدر حسن ازین پیش همی بود چو معنی پنهان پس ازین روی تو شد صورت او را مظهر آفتابی تو و هر ذره که یابد نظرت نورش از پرتو خورشید نباشد کمتر رنگ از عارض گلگون تو گیرد لاله بوی از طرهٔ مشکین تو دارد عنبر گل رو خوب به حسن است ولی دارد حسن از گل روی تو زینت چو درختان ز زهر نظر چشم کس ادراک نخواهد کردن حسن رویت که درو خیره شود چشم نظر با چنین حسن و جمال ار به خودش راه دهی از تو آراسته گردد چو عروس از زیور ... سیف فرغانی