سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۹۰: ای چشم من از رخ تو روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چشم من از رخ تو روشن چشمی به کرشمه بر من افگن اکنون که به دیدن تو ما را شد چشم چو آب دیده روشن، جان و دل و عقل هر سه هستند در عشق تو چون دو چشم یک تن ای مردم چشم دل خیالت! دارم ز تو من درین نشیمن، در جامه تنی چو ریسمانی در سینه دلی چو چشم سوزن دل در طلب تو هست فارغ چون مردم چشم از دویدن روی تو به نیکویی مه و نور چشم من و خواب آب و روغن شد چشم بد و زبان بدگوی اندر حق تو ز همت من، نابینا همچو چشم نرگس ناگویا چون زبان سوسن ای دلبر دوست تو همی باش ایمن پس ازین ز چشم دشمن تا چشم بود نهاده در سر تا جان باشد نهفته در تن از روی تو چشم بر نداریم کز روی تو جان ماست گلشن سیف فرغانی