سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۷۸: ای منور به روی تو هر چشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای منور به روی تو هر چشم در دلم نور تو چو در سر چشم هر دم از حسن تو دگر رنگی روی تو جلوه کرده بر هر چشم مه چو خورشید جویدت هر روز تا به رویت کند منور چشم دست صدقم کشد به میل نیاز خاک پایت چو سرمه اندر چشم به خیال تو خانهٔ دل را هر نفس می کند مصور چشم تا مرا در غم تو با لب خشک دل به خون جگر کند تر چشم هر که را آب چشم بهر تو نیست همچو سیلش شود مکدر چشم بچشم، زهرم ار کنی در جام بکشم، بارم ار نهی بر چشم دل چو مست می محبت شد خمر عشق تو بود و ساغر چشم از سر ناز در چمن روزی ای مه لاله روی عبهر چشم هست در باغ همچو من بیمار بهر تو نرگس مزور چشم هم ز چشم تو خوب منظر روی هم ز روی تو خوب منظر چشم هر که دل در تو بست بی بصر است گر گشاید به روی دیگر چشم پرده بر وی فروگذار که هست این دل همچو خانه را در چشم سیف فرغانی