سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۶۵: دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق اگر نجات خوهی گوش کن عبارت عشق چو غافلان منشین، راه رو که برخیزد دو کون از سر راهت به یک اشارت عشق خبر دهد که تو مردی و شد دلت زنده ز مرگ رستی اگر بشنوی بشارت عشق چو هیزم ار چه بسی سوختی ولی خامی که همچو دیگ نجوشیدی از حرارت عشق تو بر وضوی قدم باش و دل مده به کسی که دوستی حدث بشکند طهارت عشق گرت دل است که سرمایه دار وصل شوی ز سوز بگذر و درساز با خسارت عشق چو آسمان اگرش صدهزار باشد چشم همیشه کور بود مرد بی بصارت عشق ورای عشق خرابی است تا سرت نرود برون منه قدمی هرگز از عمارت عشق غلام وار همی کن ایاز را خدمت که خواجه چاکر بنده است در امارت عشق شبی ز شربت وصلش دهان کنی شیرین چو تلخ کام شوی روزی از مرارت عشق دگر ز حادثه غم نیست سیف فرغانی تو را که خانه به تاراج شد ز غارت عشق سیف فرغانی