سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۵۲: دوش در مجلس ما بود ز روی دلبر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش در مجلس ما بود ز روی دلبر طبقی پر ز گل و پسته و بادام و شکر ذکر آن پسته و بادام مکرر نکنم شکرش قوت روان بود و گلش حظ نظر عقل در سایهٔ حیرت شده زآن رو و دهان که ز خورشید فزون است وز ذره کمتر خط ریحانی بر چهرهٔ مشکین خالش همچو بر برگ سمن بود غبار عنبر وصف آن حسن درازست و من کوته بین به معانی نرسیدم ز تماشای صور پیش رخسار چو خورشید وی آن مرکز نور کمتر از نقطه بود دایرهٔ روی قمر هست آن میوهٔ دل نوبر بستان جمال وندرو جمع شده حسن گل و لطف زهر خوبی از صورت او بود چو پر از طاوس حسن از صورت او خوب چو طاوس از پر از پی حسن بهین همه اجزا شد روی وز پی روی رئیس همه اعضا شد سر هر دم از آتش حسرت لب عشاقش خشک دایم از آب لطافت گل رخسارش تر او توانگر به جمال است و شده خوار و عزیز ما بر او چو گدا او بر ما همچون زر اوست پیدا و سرافراز میان خوبان همچو در قلب سپهدار و علم در لشکر سر انصاف به زیر قدم او آورد سرو اگر داشت قد از قامت او بالاتر بر جگر تیغ زند غمزهٔ تیر اندازش دل چون آهنش از رحم ندارد جوهر سیف فرغانی دلبر به لطافت آب است نه چنان آب که از وی بتوان کرد گذر سیف فرغانی