سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۴۸: حدیث عشق در گفتن نیاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حدیث عشق در گفتن نیاید چنین در هیچ در سفتن نیاید ز زید و عمرو مشنو کاین حکایت چو واو عمرو در گفتن نیاید جمال عشق خواهی جان فدا کن که هرگز کار جان از تن نیاید شعاع روی او را پرده برگیر که آن خورشید در روزن نیاید از آن مردان شیرافگن طلب عشق کزین مردان همچون زن نیاید ز زر انگشتری سازند و خلخال ولی آیینه جز ز آهن نیاید غم عشق از ازل آرند مردان وگر چه آن به آوردن نیاید سری بی دولت است آنرا که با عشق از آنجا دست در گردن نیاید غمش با هر دلی پیوند نکند شتر در چشمهٔ سوزن نیاید چو زنده سیف فرغانی به عشق است چراغ جانش را مردن نیاید بدان خورشید نتوانم رسیدن اگر چون سایه ای با من نیاید سیف فرغانی