سیف فرغانی
قصاید و قطعات
شمارهٔ ۴۴: ای مقبل ار سعادت دنیات رو نماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مقبل ار سعادت دنیات رو نماید وآن زشت رو بچشم بد تو نکو نماید از برقعی که تازه بود رنگ او بخوبی این کهنه گنده پیر بتو روی نو نماید امروزه غره ای تو بدین خوب رو و بی شک فردا عروس زشتی خود را بشو نماید چون پای بست سلسله مهر او شدستی اصلع سری بچشم تو زنجیر مو نماید هرکس که خواستار وی آمد بدست عشوه چشم دلش ببندد و خود را بدو نماید اندک بقاست چون گل و نزد تو هست خارش چون تازه سبزه یی که بر اطراف جو نماید عزلت کند اگرچه عمل دار ملک باشی امروز رنگ دیدی فردات بو نماید آیینه یی است موی سپید تو ای سیه دل هرگه که اندرو نگری مرگ رو نماید در چشم اهل عقل برافراز تخت هستی مانند بیذقی که بچاهی فرو نماید امروز ظالم ار چو توانگر عزیز باشد فردات خوارتر ز گدایان کو نماید سیف فرغانی