خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۹۳۰: دیشب ای باد صبا گوئی که جائی بودهئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیشب ای باد صبا گوئی که جائی بوده ئی پای بند چین زلف دلگشائی بوده ئی آشنایانرا ز بوی خویش مست افکنده ئی چون چمن پیرای باغ آشنائی بوده ئی دسته بند سنبل سروی سرائی کشته ئی خاکروب ساحت بستانسرائی بوده ئی لاجرم پایت نمی آید ز شادی بر زمین چون ندیم مجلس شادی فزائی بوده ئی نیک بیرون برده ئی راه از شکنج زلف او چون شبی تا روز در تاریک جائی بوده ئی تا چه مرغی کاشیان جائی همایون جسته ئی گوئیا در سایهٔ پر همائی بوده ئی از غم یعقوب حالی هیچ یاد آورده ئی چون همه شب همدم یوسف لقائی بوده ئی هیچ بوئی برده ئی کو در وفا و عهد کیست تا عبیر آمیز بزم بیوفائی بوده ئی از دل گمگشتهٔ خواجو نشانی باز ده چون غبار افشان زلف دلربائی بوده ئی خواجوی کرمانی