خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۹۰۰: نه آخر تو آنی که ما را زیانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه آخر تو آنی که ما را زیانی نه آخر توانی که ما را زیانی مگر زین بسودی که ما را بسودی وزین بر زیانی که ما را زیانی چو ما را بهشتی چه ما را بهشتی چو ما را جهانی چه ما را جهانی تو پروا نداری که پروانه داری تو پیمان ندانی که پیمانه دانی چراغ چه راغی و سرو چه باغی که دل را امانی و جانرا امانی نه خورشید بامی که خورشید بامی نه عین روانی که عین روانی تو آن کاردانی که آن کاردانی که از دلستانی ز دل دل ستانی تو آتش نشانی و خواهی که ما را بتش نشانی بر آتش نشانی تو چشمی و چشم از جفای تو چشمه تو جانی و جان بی وفای تو جانی تو ماه و مرا پیکر از دیده ماهی تو خان و مرا خانه از گریه خانی تو در کار و در کار خواجو نبینی تو بر خوان و هرگز بخوانم نخوانی خواجوی کرمانی