خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۹۵: گهم رانی و گه دشنام خوانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گهم رانی و گه دشنام خوانی تو دانی گر بخوانی ور برانی من از عالم برون از آستانت نمی دانم دری باقی تو دانی چه باشد گر غریبی را بپرسی چه خیزد گر اسیری را بخوانی ز بس کز نالهٔ من در فغانست کند کوه گرانم دل گرانی چو من دور از تو بر آتش نشستم تو می خواهی که بر خاکم نشانی بزد راهم سماع ارغنونی ببرد آبم شراب ارغوانی بیا تا با جوانان باده نوشیم که بر بادست دوران جوانی زهی رویت گل باغ بهشتی خط سبزت مثال آسمانی ترا سرو روان گفتن روا نیست که از سر تا قدم عین روانی چو نام شکرت گفتم خرد گفت ندیدم کس بدین شیرین زبانی خضر گر چشمهٔ نوشت بدیدی بشستی دست از آب زندگانی بهر سو گو مرو چشم تو زانروی که بر مردم فتد از ناتوانی بیاد لعل در پاش تو خواجو کند گاه سخن گوهر فشانی خواجوی کرمانی