خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۷۳: دوش بر طرف چمن گلبانگ میزد بلبلی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش بر طرف چمن گلبانگ می زد بلبلی می فکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی کانکه زیر گنبد نیلوفری دارد وطن از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول زانکه در راه محبت کس نیابد منزلی هیچ بادی بر نمی آید در این طوفان و موج که افکند از کشتی ما تخته ئی بر ساحلی منکر مستان نباشد هر که باشد هوشیار زانکه باشد بی جنون هر جا که باشد عاقلی عالمی کو در خرابات فنا ساغر کشد پیش ما فاضلتر از صد ساله زهد جاهلی هیچ دل بر کشتگان ضربت عشقت نسوخت زانکه زلف دلکشت نگذاشت در عالم دلی حاصلی در عشق ممکن نیست جز بی حاصلی چون توان کردن چو ما را نیست زین به حاصلی خیز خواجو چون ز زهد و توبه کارت مشکلست باده پیش آور که بی می حل نگردد مشکلی خواجوی کرمانی