خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۵۳: بخوبی چو یار من نباشد یاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بخوبی چو یار من نباشد یاری نگاری مهوشی بتی عیاری چو رویش کو لاله ئی چو قدش سروی چو خالش کو مهره ئی چو زلفش ماری شب زلفش بر قمر نهد زنجیری خط سبزش گرد گل کشد پرگاری شکار افکن آهویش خدنگ اندازی سمن سا هندویش پریشان کاری ز زلفش در هر سری بود سودائی ز چشمش در هر طرف بود بیماری اگر باری از غمم ندارد بر دل دلم باری جز غمش ندارد باری بدلداری کردنش نباشد میلی ولی جز دل بردنش نباشد کاری گر انکارم می کنند کو بیدینست نباشد جز با بتان مرا اقراری چو خواجو خواهم که جان برو فشانم ولیکن جان را کجا بود مقداری خواجوی کرمانی