خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۵۰: آب رخ ما بری و باد شماری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آب رخ ما بری و باد شماری خون دل ما خوری و باک نداری دست نگارین بروی ما چه فشانی ساعد سیمین بخون ما چه نگاری دل بسر زلف دلکش تو سپردیم گر چه تو با هیچ خسته دل نسپاری اینهمه دلها بری ز دست ولیکن خاطر دلداده ئی بدست نیاری چند کنی خواریم چو جان عزیزی شرط عزیزان نباشد اینهمه خواری گر چه اسیر تو در شمار نیاید هیچکسی را بهیچ کس نشماری بر سر ره کشتگان تیغ جفا را بگذری و در میان خون بگذاری این نه طریق محبتست و مودت وین نبود شرط دوستدای و یاری دمبدم از فرقت تو دیدهٔ خواجو سیل براند بسان ابر بهاری خواجوی کرمانی