خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۴۵: ای شمع چگل دوش در ایوان که بودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شمع چگل دوش در ایوان که بودی وی سرو روان دی بگلستان که بودی وی آیت رحمت که کست شرح نداند کی بود نزول تو و در شان که بودی چون صبح برآمد به سر بام که رفتی چون شام در آمد بشبستان که بودی کین بر که کشیدی و کمان بر که گشادی قلب که شکستی و بمیدان که بودی ای کام روانم لب چون آب حیاتت در ظلمت شب چشمهٔ حیوان که بودی دیشب که مرا جان و دل از داغ تو می سوخت آرام دل و آرزوی جان که بودی برطرف چمن بلبل خوش خوان که گشتی درصحن گلستان گل خندان که بودی تا از دل و جان زان تو گشتیم چو خواجو آخر بنگوئی که تو خود زان که بودی خواجوی کرمانی