خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۴۲: کجا باز آید آن مرغی که با من همقفس بودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کجا باز آید آن مرغی که با من همقفس بودی گهی فریاد خوان گشتی گهم فریاد رس بودی از آن ترسم که صیادی بمکرش صید گرداند که او پرواز نتواند که دائم در قفس بودی نمی دانم که بر برج که امشب آشیان دارد بدام آوردمی او را مرا گر زانکه کس بودی چنان سرمست می گشتم ز آوازش که در شبها که یاد آوری از شحنه کرا بیم از عسس بودی چه مرغی بلبل آوازی چه بلبل باز پروازی که این عنقای زرین بال پیشش چون مگس بودی بگویم روشنت ماهی سریر حسن را شاهی که سرو ار راست می خواهی بر بالاش خس بودی بجان گر دسترس بودی اسیر قید محنت را روان در پای شبرنگش فشاندن یکنفس بودی درین وادی چه به بودی ز آه و ناله و زاری اگر خورشید هودج را غم از بانگ جرس بودی گلندامی طلب خواجو که در خلوتگه رامین اگر هرگز نبودی گل جمال ویس بس بودی خواجوی کرمانی