خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۳۷: چو دستان برکشد مرغ صراحی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو دستان برکشد مرغ صراحی برآید نوحهٔ مرغ از نواحی قدح در ده که چشم مست خوبان قد اتضحت لنا ای اتضاح الا والله لا اسلو هواهم ولا اصبوالی قول اللواح ملامت می کنندم پارسایان الام الام فی حب الملاح کجا قول خردمندان کنم گوش که سکران نشنود گفتار صاحی عدولی عن محبتهم فسادی و موتی فی مضار بهم صلاحی دلم جان از گذار دیده درباخت ولیس علیسه فیه من جناح زهی از عنبر سارا کشیده رقم بر گرد کافور رباحی مغلغلة الی مغناک منی هنا من مبلغ شروی الریاح چه مشک آمیزی ای جام صبوحی چه عنبر بیزی ای باد صباحی تهب نسائم و الورق ناحت و شوقنی الصبوح الی الصباح بده ساقی که گل برقع برافکند وفاح الروض و ابتسم الاقاحی ز میخواران کسی را همچو خواجو ندیدم تشنه بر خون صراحی خواجوی کرمانی