خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۳۰: بیار ای لعبت ساقی شرابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیار ای لعبت ساقی شرابی بساز ای مطرب مجلس ربابی چو دور عشرت و جامست بشتاب که هر دم می کند دوران شتابی دل پرخون من چندان نماندست که بتوان کرد مستی را کبابی خوشا آن صبحدم کز مطلع جام برآید هر زمانی آفتابی الا ای باده پیمایان سرمست بمخموری دهید آخر شرابی گرم از تشنگی جان برلب آید مگر چشمم چکاند برلب آبی شد از باران اشک و بادهٔ شوق دلم ویرانی و جانم خرابی مگر بستست جادوی تو خوابم که شبها شد که محتاجم بخوابی چرا باید که خواجو از تو یکروز سلامی را نمی یابد جوابی خواجوی کرمانی