خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۱۱: ای پسر دامن اهل قدم از دست مده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای پسر دامن اهل قدم از دست مده ورت از دست بر آید کرم از دست مده چون کسی نیست که با او نفسی بتوان برد برو و همدم خود باش و دم از دست مده در فنا محو شو و گنج بقا حاصل کن بگذر از ملک وجود و عدم از دست مده شادی وصل اگرت دست نخواهد دادن هجر را باش و سر کوی غم از دست مده اگر از توبه و سالوس ندامت داری با ندیمان بسر آر و ندم از دست مده خرقه از پیرمغان گیر و گرت دست دهد کنج بتخانه و روی صنم از دست مده چون یقینی که همه ملکت جم بر بادست پشت پائی بزن و جام جم از دست مده یار اگر طالب درد تو بود درمان چیست از دوا روی بتاب و الم از دست مده گر چه آن خسرو خوبان ندهد داد کسی خاک برسر کن و پای علم از دست مده وگر از پای فتادی و نشد کارت راست آن سر زلف پر از پیچ و خم از دست مده چون شدی معتکف کعبه قربت خواجو در طواف آی و حریم حرم از دست مده خواجوی کرمانی