خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۰۹: آن ترک بلغاری نگر با چشم خونخوار آمده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن ترک بلغاری نگر با چشم خونخوار آمده خورشید قندز پوش او آشوب بلغار آمده عید مسیحی روی او زنار قیصر موی او در حلقهٔ گیسوی او صد دل گرفتار آمده چشم آفت مستان شده رخ طیرهٔ بستان شده شیراز ترکستان شده کان بت ز فرخار آمده دلدار من جاندار من شمشاد خوش رفتار من چون دیده در بار من لعلش گهر بار آمده در شب چراغ خاوری بر مه نقاب ششتری وز مهر رویش مشتری با زهره در کار آمده هرگز شنیدی در ختن مشکین خطی چون یار من یا سرو سیمین در چمن زینسان به رفتار آمده سنبل ز سر آویخته وز لاله مشک انگیخته و آب گلستان ریخته چون او به گلزار آمده بر مهر پیچان عقربش وز مه معلق غبغبش چون جام می نام لبش یاقوت جاندار آمده شکر غلام پاسخش میمون جمال فرخش روز غریبان بی رخش همچون شب تار آمده بر ماه چنبر دیده ئی در پسته شکر دیده ئی وز شاخ عرعر دیده ئی سیب و سمن بار آمده بنگر بشبگیر ای صبا خواجو چو مرغ خوش نوا برطرف بستان از هوا در نالهٔ زار آمده خواجوی کرمانی