خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۸۴: ای چراغ دیدهٔ جان روی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چراغ دیدهٔ جان روی تو حلقهٔ سودای دل گیسوی تو صد شکن بر زنگبار انداخته سنبل زنگی وش هندوی تو مهره با هاروت بابل باخته نرگس افسونگر جادوی تو شیر گیران پلنگ پیلتن صید روبه بازی آهوی تو طره ات نعلم بر آتش تافتست زان شدم شوریده دور از روی تو شادی آن هندوی میمون که او می تواند گشت همزانوی تو از پریشان حالی و آشفتگی در گمانم این منم یا موی تو هر که را با می پرستان سرخوشست خوش بود پیوسته چون ابروی تو از سرشکم پای در گل می رود ورنه بیرون رفتمی از کوی تو آنکه دل در بند یکتائیت بست کی گشادی یابد از پهلوی تو ز ا برویش خواجو بیک پی گوشه گیر کان کمان بیشست از بازوی تو خواجوی کرمانی