خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۸۰: ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو هیچ نمی رود برون از دل من دهان تو از چمن تو هر کسی گل بکنار می برند لیک بما نمی رسد نکهت بوستان تو گر ز کمان ابرویت عقل سپر بیفکند عیب مکن که در جهان کس نکشد کمان تو چون تو کنار می کنی روز و شب از میان ما کی به کنار ما رسد یک سر مو میان تو تا تو چه صورتی که من قاصرم از معانیت تا تو چه آیتی که من عاجزم از بیان تو کی ز دلم برون روی زانکه چو من نبوده ام عشق تو بوده است و بس در دل من بجان تو صد رهم ار بستین دور کنی ز آستان دستم و آستین تو رویم و آستان تو گر چه بود به مهر تو شیر فلک شکار من رشک برم هزار پی بر سگ پاسبان تو خواجو از آستان تو کی برود که رفته است حاصل روزگار او در سر داستان تو خواجوی کرمانی