خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۷۰: آن لب شیرین همچون جان شیرین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن لب شیرین همچون جان شیرین وان شکنج زلف همچون نافهٔ چین جان شیرینست یا مرجان شیرین نافهٔ مشکست یا زلفین مشکین عاقلان مجنون آنزلف چو لیلی خسروان فرهاد آن یاقوت شیرین عارضش بین بر سر سرو ار ندیدی گلستانی بر فراز سرو سیمین من بروی دوست می بینم جهانرا وز برای دوست می خواهم جهان بین شمع بنشست ای مه بی مهر برخیز نالهٔ مرغ سحر برخاست بنشین سنبل سیراب را از برگ لاله برفکن تا بشکند بازار نسرین دلبران عاشق کشند اما نه چندان بیدلان انده خورند اما نه چندین جان بتلخی می دهد خواجو چو فرهاد جان شیرینش فدای جان شیرین خواجوی کرمانی