خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۴۸: ای خواجه مرا با می و میخانه رها کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خواجه مرا با می و میخانه رها کن جان من دلخسته بجانانه رها کن دلدار مرا با من دلسوخته بگذار بگذر ز سر شمع و بپروانه رها کن گر مرتبهٔ یار ز بیگانگی ماست گو مرتبه خویش به بیگانه رها کن بر رهگذرت دنیی و دین دانه و دامست در دام مقید مشو و دانه رها کن گر باده پرستان همه از میکده رفتند سرمست مرا بر در میخانه رها کن آنرا که بود برگ گل و عزم تماشا گو خیمه بصحرا زن و کاشانه رها کن چون مار سر زلف تو زد بر دل ریشم تدبیر فسونی کن و افسانه رها کن گنجست غم عشقت و ویران دل خواجو از بهر دلم گنج به ویرانه رها کن خواجوی کرمانی