خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۴۲: نی نگر با اهل دل هر دم بمعنی در سخن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نی نگر با اهل دل هر دم بمعنی در سخن بشنو از وی ماجرای خویشتن بیخویشتن بلبل بستانسرا بین در چمن دستانسرا و او چون من دستان زن بستانسرای انجمن گردر اسرار زبان بی زبانان می رسی بی زبانی را نگر با بی زبانان در سخن مطرب بی برگ بین از همدمان او را نوا نالهٔ نایش نگر در پردهٔ دل چنگ زن پستهٔ خندان شکر لب چون نباتش می نهند از چه هر دم می نهند از پسته قندش در دهن ایکه چون نی سوختی جانم چونی را ساختی تاکه فرمودت که هردم آتشی در نی فکن همچو من بی دوستان در بوستانش خوش نبود زان بریدست از کنار چشمه و طرف چمن راستی را گوئی از شیرین زبانی طوطیست هر نفس در شکرستان سخن شکر شکن گفتم آخر باز گو کاین نالهٔ زارت ز چیست گفت خواجو من نیم هر دم چه می پرسی ز من خواجوی کرمانی