خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۴۰: سخن عشق نشاید بر هر کس گفتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن عشق نشاید بر هر کس گفتن مهر را گرچه محالست بگل بنهفتن مشکل آنست که احوال گدا با سلطان نتوان گفتن و با غیر نیاید گفتن ای خوشا وقت گل و لاله بهنگام صبوح در کشیدن مل گلگون و چو گل بشکفتن شرط فراشی در دیر مغان دانی چیست ره رندان خرابات بمژگان رفتن هیچکس نیست که با چشم تو نتواند گفت که چنین مست بمحراب نشاید خفتن کیست کز هندوی زلف تو نجوید دل من دزد را گر چه ز دانش نبود آشفتن کار خواجو بهوای لب در پاشش نیست جز بالماس زبان گوهر معنی سفتن خواجوی کرمانی