خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۳۹: ای زلف تو زنجیر دل حلقه ربایان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای زلف تو زنجیر دل حلقه ربایان در بند کمند تو دل حلقه گشایان وی برده بدندان سر انگشت تحیر ز آئینه رخسار تو آئینه زدایان همچون مه نو گشته ام از مهر تو در شهر انگشت نما گشتهٔ انگشت نمایان عمرم بنهایت رسد و دور بخر لیکن نرسد قصه عشق تو بپایان این نکهت مشکین نفس باد بهشتست یا بوی تو یا لخلخهٔ غالیه سایان با سرو قدان مجلس خلوت نتوان ساخت تا کم نشود مشغلهٔ بی سر و پایان محمول سبکروح که در خواب گرانست او را چه غم از ولولهٔ هرزه درایان باید که برآید چو برآید نفس صبح از پرده سرا زمزمهٔ پرده سرایان منزلگه خواجو و سر کوی تو هیهات در بزم سلاطین که دهد راه گدایان خواجوی کرمانی