خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۲۷: ای غمزهٔ جادویت افسونگر بیماران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای غمزهٔ جادویت افسونگر بیماران وی طره هندویت سرحلقهٔ طراران رویت بشب افروزی مهتاب سحرخیزان زلفت بدلاویزی دلبند جگر خواران گوئیکه دو ابرویت بیمار پرستانند پیوسته دو تا مانده از حسرت بیماران جان آن نبود کو را نبود اثر از جانان یار آن نبود کو را نبود خبر از یاران چون دود دلم بینی اندیشه کن از اشکم چون ابر پدید آید غافل مشو از باران تا پیر خراباتت منظور نظر سازد در دیدهٔ مستان کش خاک در خماران جز عشق بتان نهیست در ملت مشتاقان جز کیش مغان کفرست در مذهب دینداران یوسف که بهر موئی صد جان عزیز ارزد کی کم شود از کویش غوغای خریداران خواهد که کند منزل بر خاک درش خواجو لیکن نبود جنت ماوای گنه کاران خواجوی کرمانی