خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۱۰: نشان دل بی نشان از که جویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشان دل بی نشان از که جویم حدیث تن ناتوان با که گویم گر از کوی او روی رفتن ندارم مگیرید عیبم که در بند اویم برویم فرو می چکد اشک خونین ز خون جگر تا چه آید برویم رخ ار زانکه شستم بخوناب دیده غبار سر کویت از رخ نشویم وفای تو ورزم بهر جا که باشم دعای تو گویم بهر جا که پویم خیال تو بینم اگر غنچه چینم نسیم تو یابم اگر لاله بویم چه نالم چو از ناله دل شد چو نالم چه مویم چو از مویه شد تن چو مویم چو رنجم تو دادی شفا از چه خواهم چو درد از تو دارم دوا از که جویم اگر کوزه خالی شد از باده حالی بده ساقیا کاسه ئی از سبویم چو ساغر بگرید ببین های هایم چو مطرب بنالد ببین های و هویم بچوگان مزن بیش ازینم چو خواجو که سرگشته و خسته مانند گویم خواجوی کرمانی