خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۰۷: خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیزید ای میخوارگان تا خیمه بر گردون زنیم ناقوس دیر عشق را بر چرخ بوقلمون زنیم هر چند از چار آخشپج و پنج حس در شش دریم از چار حد نه فلک یکدم علم بیرون زنیم گر رخش همت زین کنیم از هفت گردن بگذریم هنگام شب چون شبروان هنگامه برگردون زنیم بی دلستان دل خون کنیم وز دیدگان بیرون کنیم بر یاد آن پیمان شکن پیمانه را در خون زنیم مائیم چون مهمان او دور از لب و دندان او هر لحظه ئی برخوان او انگشت بر افیون زنیم لیلی چو بنماید جمال از برقع لیلی مثال در شیوهٔ جان باختن صد طعنه بر مجنون زنیم خواجو چه اندیشی ز جان دامن برافشان بر جهان ما را گر از جان غم بود پس لاف عشقش چون زنیم خواجوی کرمانی