خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۹۲: ما نوای خویش را در بینوائی یافتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما نوای خویش را در بینوائی یافتیم فخر بر شاهان عالم در گدائی یافتیم ز آشنا بیگانه گشتیم از جهان و جان غریب در جوار قرب جانان آشنائی یافتیم سالها بانگ گدائی بر در دلها زدیم لاجرم بر پادشاهان پادشائی یافتیم ای بسا شب کاندرین امید روز آورده ایم تا کنون از صبح وصلش روشنائی یافتیم ترک دنیی گیر و عقبی زانکه در عین الیقین زهد و تقوی را خلاف پارسائی یافتیم چون ازین ظلمت سرای خاکدان بیرون شدیم هر دو عالم روشن از نور خدائی یافتیم سالکان راه حق را در بیابان فنا از چهار و پنج و هفت و شش جدائی یافتیم از جناب بارگاه مالک ملک وجود هر زمان توقیع قدر کبریائی یافتیم کفر و دین یکسان شمر خواجو که در لوح بیان کافری را برتر از زهد ریائی یافتیم خواجوی کرمانی