خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۹۱: آنکه لعلش عین آب زندگانی یافتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه لعلش عین آب زندگانی یافتیم در رهش مردن حیات جاودانی یافتیم راستی را پیش آن قد سهی سرو روان نارون را در مقام ناروانی یافتیم کار ما بی آتش دل در نگیرد زانکه ما زندگی مانند شمع از جان فشانی یافتیم گر چه رنگ عاشقان از غم شود چون زعفران ما همه شادی ز رنگ زعفرانی یافتیم خسروان گر سروری در پادشاهی می کنند ما سریر خسروی در پاسبانی یافتیم اهل معنی از چه رو انکار صورت کرده اند زانکه صورت را همه گنج معانی یافتیم ما اگر پیرانه سر در بندگی افتاده ایم همچو سرو آزادگی در نوجوانی یافتیم جامهٔ صوفی بگیر و جام صافی ده که ما دوستکامی راز جم دوستکانی یافتیم رفتن دیر مغان خواجو بهنگام صبوح از غوانی و شراب ارغوانی یافتیم خواجوی کرمانی